توضیحات:
تحقیق باموضوع مديريت
20صفحه قالب ورد قابل ویرایش
بخشی ازمتن:
فلسفه نوين مديريت منابع انسانى، با وقوع انقلاب صنعتى در انگلستان(1760م.) آغاز شده است. منظور از انقلاب صنعتى، جانشين كردن ماشين به جاى انسان در صنعت است. با ورود ماشين به صحنه، امكان تقسيم كار به اجزاى كوچكتر فراهم شد و هركس موظف به انجام دادن بخش كوچكى از كل كار در كارخانه يا سيستم توليدى گرديد. كارگر مجبور به كار پراكنده نبود، بلكه مأمور كار با ماشين مشخص و در نتيجه، يافتن مهارت در آن كار بود.
از ويژگىهاى ديگر نظام صنعتى، بىاعتنايى به جنبههاى عاطفى و عدم رعايت اصول انسانى در كارخانهها بود. استفاده از كودكان، منع قانونى نداشت. آنان گاهى از طلوع آفتاب تا شب كار مىكردند. انقلاب صنعتى آثار اقتصادى مثبت(افزايش توليد و بازدهى سرمايه، رونق فوقالعاده تجارت و...) و آثار اجتماعى منفى داشت (كالا تلقى شدن كارگر، براى خريدوفروش).
- نهضت كارگرى
در پى ستم كارفرمايان، كارگران به جان آمده و متحد شدند، اتحاديه و سنديكا تشكيل دادند، دست به اعتصاب زدند و نتايجى نيز گرفتند. كشورهاى صنعتى با وضع قانون و مقرراتى با نهضت كارگرى به مقابله برخاستند؛ اما مقاومت كارگران ادامه يافت و همبستگى آنان و پيدايش اتحاديهها، طرز فكر جامعه و دولت را به نفع آنان تغيير داد و موجب توازن قدرت، ميان كارگر و كارفرما شد و «دموكراسى صنعتى» تحولات اجتماعى عميقى را در جوامع صنعتى به وجود آورد.
- نهضت مديريت علمى (1878م.)
تيلور (1856 - 1917م.) در سال 1878 چهار اصل اساسى و مهم مديريت علمى را ارائه كرد كه عبارتند از:
اصل اول: مديريت بايد علمى باشد.
اصل دوم: انتخاب كاركنان بايد اساس علمى داشته باشد.
اصل سوم: آموزش و تربيت كاركنان بايد جنبه علمى داشته باشد.
اصل چهارم: روابط نزديك و دوستانه و روحيه همكارى بايد بين مدير وكاركنان وجود داشته باشد.
اين نهضت توانست گام بلندى در جهت افزايش توليد و كارآيى در كارخانهها و سازمانها بردارد.
- روانشناسى صنعتى (1913 م.)
در كتاب مشهورى كه مانستربرگ در سال 1913 منتشر ساخت، آورده بود كه بعضى از كاركنان براى برخى كارها مناسبتر از ديگرانند. او آزمونهايى طراحى كرد تا تفاوت استعدادها و توانايىهاى افراد را بسنجد. او به اين پرسش پاسخ داد كه چگونه مىتوان افراد را براى مشاغلى كه بانيرو، استعداد و توانايىهاى بالفعل و بالقوه آنان مطابقت داشته باشد، انتخاب كرد. وى بر خلاف تيلور، كه مهندس بود، روان شناس بود و اصرار داشت از رشته خود در صنعت استفادهكند. تيلور كار گروهى را مفيد نمىدانست و معتقد بود كه هرگاه كاركنان به طور گروهى كار مىكنند، كارآيى آنان به سطح كارآيى ضعيفترين گروه تنزل پيدا مىكند؛ ولى مانستربرگ كار گروهى و وجود روابط اجتماعى در محيط كار را مفيد مىدانست.
- متخصصان امور نيروى انسانى
در پى تحولات ناشى از انقلاب صنعتى، نهضت كارگرى، نهضت مديريت علمى و روانشناسى صنعتى، مديريت منابع انسانى، خود را به عنوان يك وظيفه تخصصى نماياند.پيدايش پنج وظيفه تخصصى، كه در زير خواهد آمد، زمينهساز ظهور اين مديريت بود(سال 1912 م.):
1. انتخاب و استخدام شايستهترينها
2. رعايت مسائل رفاهى كاركنان
3. قيمتگذارى كار
4. ايمنى كار
5. مسائل آموزشى و بهداشتى
- مكتب روابط انسانى(1923 م.)
دو محقق به نامهاى بوش و باركر در سال 1923 تحقيقاتى انجام داده و نتيجه گرفتند كه افزايش نور باعث افزايش توليد مىشود؛ ولى با كاهش آن، توليد كاهش نيافت. از اين رو، پيشنهاد كردند كه از دانشمندان علوم اجتماعى نيز در اين زمينه استفاده شود.
تحقيق ديگرى توسط التون مايو، در سال 1930 نشان داد كه ميزان توليد، تابع همكارىهاى گروهى است. ايجاد روحيه همكارى و شور و اشتياق در كاركنان، به علت علاقه و توجه سرپرستان كارخانه، به جاى روابط خشك معمول در آن زمان، همچنين اعتبار دادن به نظريات آنان و دخالت دادنشان در تصميمگيرىها،از جمله عوامل مهمى بودند كه در ايجاد انگيزه و روحيه قوى در كاركنان تأثير بهسزايى داشتند.مىتوان گفت كه ايجاد روابط انسانى ميان كارگران و سرپرستان، عاملى مهم در افزايش توليد و كارآيى بوده است.
در مقايسه بانهضت مديريت علمى، كه طراحى درست مشاغل، انتخاب مناسب،آموزش و ايجاد انگيزه در فرد را از جمله عوامل مهم در افزايش توليد مىداند، در مطالعات التون مايو در هاتورن، گروه و رفتار گروهى، مهمترين عامل در تقويت روحيه، ايجاد فضايى مناسب و در نتيجه،افزايش توليد شناخته شده است. مطالعات التون مايو درهاتورن سرآغاز جنبشى بود كه بعدها به «نهضت يا مكتب روابط انسانى» مشهور شد و تابه امروز ادامه دارد؛ همان گونه كه نظريات و مفاهيم نهضت مديريت علمى نيز امروزه در قالب مهندسى صنايع متبلور گشته است.
عوامل مؤثر در شكلگيرى مديريت منابع انسانى به صورت امروزى، به طور خلاصه عبارتند از:
1. پيشرفت و تحول سريع فناورى و تخصصى شدن مشاغل، در اثر انقلاب صنعتى.
2. اوجگيرى نهضتهاى كارگرى و ظهور اتحاديهها كه به نمايندگى از سوى همه كارگران، با كارفرمايان وارد مذاكره شدند.
3. مديريت علمى.
4. روانشناسى صنعتى.
5. ظهور و ورود متخصصان و كارشناسان نيروى انسانى به صحنه و انجام مجموعهاى از وظايف تخصصى در زمنيههايى از قبيل استخدام، رفاه كاركنان، قيمتگذارى كار، ايمنى،آموزش، خدمات پزشكى و ايجاد حوزهاى خاص در سازمان براى نظارت بر اين فعاليتها.
فهرست برخی ازمطالب:
مدیریت 20 ص_1583557774_38615_7162_1568.zip0.02 MB |