توضیحات:
تحقیق باموضوع سلامت سازماني
20صفحه قالب ورد قابل ویرایش
بخشی ازمتن:
سلامت سازماني، يکي از گوياترين و بديهيترين شاخصهاي اثربخشي سازماني است. در يک سازمان سالم مدير رفتاري کاملا دوستانه و حمايتگر با کارمندان خود دارد و در برنامه هاي خود داراي يگانگي است. کارمندان نيز تمايل بيشتري براي ماندن و کار کردن در سازمان دارند و به طور موثرتري کارها را انجام مي دهند. « مايلز » معتقد است سلامت سازماني به دوام و بقاي سازمان در محيط خود و سازگاري با آن و ارتقا و گسترش توانايي خود براي سازش بيشتر اشاره مي كند. « هرزبرگ » عواملي چون طرز تلقي و برداشت كاركنان، شيوه اداره امور، خط مشيهاي سازمان، ماهيت و ميزان سرپرستي، امنيت كاري، شرايط كاري، مقام و منزلت، سطح حقوق و دستمزد، استقرار روابط متقابل دو جانبه، سرپرستان، همگنان و مرئوسان و زندگي شخصي كاركنان را براي تأمين و حفظ سلامت سازمان لازم دانسته است و معتقد است نبود اين عوامل ممكن است چنان كارمندان را دچار عدم رضايت سازد كه سازمان را ترك كرده و موجوديت آن را به مخاطره اندازند.
تعريف سلامت سازماني
« كيت ديويس » سازمان سالم را سازماني مي داند كه در آن كاركنان احساس كنند كاري سودمند و مفيد انجام ميدهند و به احساس رشد و پرورش شخصي دست مييابند. آنان بيشتر كاري شوقانگيز را كه خشنودي دروني فراهم ميآورد، دوست دارند و ميپذيرند. بسياري از كاركنان مسئوليت و فرصت پيشرفت و كاميابي شغلي را جستوجو ميكنند. آنان ميخواهند كه به سخنانشان گوش داده شود و با آنان چنان رفتار شود كه گويي هر يک داراي ارزش وجودي فردي هستند. آنان ميخواهند كه اطمينان يابند سازمان به راستي براي نيازها و دشواريهاي آنان دلسوزي ميكند. ازنظر « لايدن و كلينگل » سلامت سازماني يك مفهوم تقريباً تازه اي است و شامل توانايي سازمان براي انجام وظايف خود به طور موثر و رشد و بهبود سازمان مي گردد. يك سازمان سالم جايي است كه افراد مي خواهند در آنجا بمانند و كار كنند و خود افرادي موثر و سودمند باشند « ماتيو مايلز » يک سازمان سالم را به عنوان سازماني تعريف مي کند که « نه تنها در محيط خود دوام مي آورد بلکه در يک برهه زماني طولاني نيز به طور کافي سازش کرده و تواناييهاي بقاء و سازش خود را به طور مداوم توسعه داده و گسترش مي دهد ». چيزي که در اين تعريف واضح است اين است که سازمان سالم با نيروهاي مانع بيروني به طور موفقيت آميزي برخورد کرده، نيروي آن را به طور اثربخشي در جهت اهداف و مقاصد اصلي سازمان هدايت مي کند. البته عملکرد سازمان در يک روز مشخص، ممکن است اثربخش و يا غير اثربخش باشد اما علايم درازمدت در سازمانهاي سالم، مساعد اثربخشي است.
پوياييهاي سازماني: سالم تا غيرسالم:
مفهوم سلامتي مثبت در يك سازمان، توجه را به شرايطي جلب مي كند كه رشد و توسعه سازمان را تسهيل كرده و يا مانع پوياييهاي سازمان است. « تالکوت پارسونز » معتقد است كه همه سيستمهاي اجتماعي، اگر قرار باشد که رشد و توسعه يابند، بايد چهار مشکل اساسي انطباق، کسب هدف، يگانگي و ناپيدايي ( AGIL ) را فرو نشانند. به عبارت ديگر، سازمانها بايد درحل چهار مشكل موفق باشند:
- مشكل كسب منابع كافي و سازش با محيط خود ( Adaptation )
- مشكل تعيين و اجراي هدف (Attainment Goal )
- مشكل نگهداري وحدت در داخل سازمان (Integration )
- مشكل ايجاد و حفظ ارزشهاي منحصر به سيستم (Latency )
بنابراين، سازمان بايد به نيازهاي انطباق و كسب هدف و نيز نيازهاي بياني، يگانگي اجتماعي و هنجاري برخورد بكند، در واقع فرض بر اين است كه سازمانهاي سالم، به طور اثربخشي هر دو دسته از نيازها را برآورد مي كنند. « تالکوت پارسونز » پيشنهاد مي کند که سارمانهاي رسمي مثل مدرسه، مسئوليت و کنترل اين نيازها را در سه سطح متفاوت از خود بروز مي دهند:
1. سطح نهادي: سازمان را با محيط پيوند مي دهد.
2. سطح اداري: ميانجي تلاشهاي داخلي سيستم بوده، آنها را کنترل مي کند.
3. سطح تکنيکي ( فني ): محصول سازمان را توليد مي کند.
فهرست برخی ازمطالب:
مديريت آموزشي 20_1583555852_38597_7162_1805.zip0.02 MB |