توضیحات:
تحقیق باموضوع نظرية سيستمها در مديريت
47صفحه قالب ورد قابل ویرایش
بخشی ازمتن:
نظريه سيستمها به مفهوم عام خود در واقع كاملترين و جديدترين چارچوب فكري است كه بشر امروزي در راه كشف حقايق و تميز خطا از صواب براي خود ساخته است . اين منطق محصول عمر انسان متمدن است كه مرحلة تكامل خود را از دوران قبل از ميلاد شروع كرده است . اگر چه اصولاً پيشرفت نحوة تفكر : سير تكاملي داشته است ، ولي به منظور توجيه موضوع از سه مرحلة جهشي به ترتيب زير مي توان سخن به ميان آورد :
1ـ مرحلة منطق ارسطويي،
2ـ مرحلة منطق تجربي ،
3ـ مرحلة منطق سيستمي ،
منطق ارسطويي
منطق ارسطو يا طرز فكر ارسطويي خود در واقع سنتز يا تركيب كاملي از منطق سقراط و افلاطون است . اساس كار سقراط ( اوايل قرن پنجم قبل از ميلاد ) مبتني بر استقرا بود ، يعني در هر باب با بررسي موارد مختلف و جزئي تدريجاً به كليات مي رسيد و پس از استقرا به شيوة قياس مي رفت كه برعكس استقرا بررسي قضايا از كل به جزء است . اعتقاد بر اين است كه روش استدلال مبتني بر تصورات كلي را سقراط به افلاطون و ارسطو آموخت و به همين علت است كه او را مؤسس فلسفة مبتني بر كليات عقلي مي دانند .
اساس فلسفة افلاطون ( اوايل قرن چهارم قبل از ميلاد ) تقريباً در قطب مخالف طرز فكر سقراط است ، به اين صورت كه به نظر افلاطون محسوسات ظواهرند ، نه حقايق و گذرنده اند و نه باقي و علم (آگاهي ) بر آنها تعلق نمي گيرد ، بلكه علم به دنياي معقولات تعلق مي گيرد ، به اين معني كه چه ماديات مانند حيوان و جماد ، چه معنويات مانند عدالت ، ظلم و غيره اصل و حقيقتي دارند كه به حواس درك نمي شوند و تنها عقل آنها را در مي يابد و مي توان آن را صورت يا مثال ناميد و هر چيزي مثالش حقيقت دارد و آن يكي است ، مطلق و غير قابل تعيير و فارغ از زمان و مكان و ابدي وكلي . بنابراين پديده هاي اطراف ما كه به ذهن ميرسند پرتو يا انعكاس از مثل ( جمع مثال ) خود مي باشند و نسبتشان به حقيقت مانند نسبت سايه است به صاحب سايه .
ارسطو ( 384ـ 323 قبل از ميلاد ) با رد عقايد افلاطون كاملترين منطق دورة خود را ارائه داده و معروف است كه ضمن رد نظرية افلاطون گفته
است :
« افلاطون را دوست دارم اما به حقيقت بيش از افلاطون علاقه دارم »
ارسطو به عنوان واضع منطق چنين ارائه طريق مي نمايد كه چون زبان و سخن وسيلة بروز فكر و عقل انسان است ، مي بايستي چگونگي الفاظ و دلالتهاي آنها و تركيبشان را براي جمله بندي معلوم كنيم تا از ابهام و اشتباه جلوگيري شود . سپستصور و تصديق ، ذاتي و عرضي ، جزئي و كلي را مشخص نمود و ضمن ارائه معيارهاي مفهومي از قبيل قضاياي شرطيه و حمليه ، صغري و كبري و نحوة اخذ نتيجه وصورت بستن قياس ، انواع برهان را تميز داد و رموز جدل و سفسطه را باز نمود .
اساس منطق ارسطو استدلال قياسي است ـ قياس از سه قضيه تركيب مي شود و قضية سوم نتيجه اي است كه از دو قضيه ديگر حاصل مي گردد . قضية اول را كبري و دوم را صغري مي نامند و اين دو قضيه مي بايستي قبلاً ثابت يا ثبت فرض شده باشند . به عنوان مثال انسان مي ميرد ( قضية كبري ) ، سقراط انسان است ( قضية صغري ) ، پس سقراط مي ميرد ( نتيجه ) يك نوع استدلال قياسي است .
فهرست برخی ازمطالب:
نظرية سيستمها در مديريت 49 ص_1583472754_38463_7162_1144.zip0.04 MB |