توضیحات:
تحقیق باموضوع امام حسین
38صفحه قالب ورد قابل ویرایش
بخشی ازمتن:
حضرت عبد الله حسين ( ع ) قدرت بر كائنات و زمين و زمان دارد اما چقدر تسليم است ولي ما مظلوميت را يادمان مي رود يعني اينكه بايد مطيع بود موقعي كه فرماني به شما مي رسد. به حضرت مولا اگر فرمان مي رسيد نسل معاويه را از جا مي كند اما فرمان نرسيد. تسليم شد كه خودش را و اولادش را و كليه اصحابش را شهيد كنند و خم به ابرويشان نياورند.
سالك اراده ندارد « آنچه فرمان از او رسد هستم » حضرت ابوالفضل آي را آورد بالا و بلافاصله آب را ريخت گفت دستي كه بي اجازه مولا آب را بگيرد بايد بيفتد ادب نبود تا من آب بخورم لذا دست بايد قطع شود فرمود آب بياور نفرمود آب بخور پس من ادب را در برابر اما به جا نياوردم.
كشتي ولايت نوح است به گشتي پناه ببر. كشتي هدايت، خاندان علي است.
اصل توحيد است كه توحيد را هم كسي نفهميده است از راه ولايت بايد توحيد را دريافت كنيد ولايت خمير ترش مايع است در واقع مايه اي است كه در ماست مي زنند مايه اي كه پنير درست مي كنند، مايه اي كه به شير مي زنند تا ماست درست شود ولايت مايه است و همان نقطه نوراني است. او مي گويد با تمام پيغمبران بوده ام نه اين كه اين جسم بوده.
ما دستمان به دامن ابر مرد جهان است. در خانه مرتضي علي ( ع ) صاف بياييد ما دستمان به ابرو مرد اول دنيا تا آخر دنياست دست است تا دست علي. از در اين خانه تكان نخوريد و هر اندازه فراخور استعداد خودتان است عمل كنيد به شرع خدا و پيغمبر و طريق مرتضي علي ( ع )
در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد
طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد
اگر او به وعده گويد كه دم دگر بيايم
همه وعده مكر باشد بيفتد اوشما را
دوستان مرتضي علي اگر بخواهند، قويتر از موسي مي شوند در اين خانه اهل بيت صدق مؤثر است.
ائمه اطهار ( ع ) كلا نيرو و انرژي اند همه قدرت ها دست آنهاست هر كاري بخواهند مي توانند بكنند آنجا كه رفتيم ما رانجات مي دهند.
چرا در اينجا به علي موسي الرضا ( ع ) در همان خطبه در نيشابور فرمودند:
چهار هزار قلم طلا اين حديث را نوشتند) كه كشتي نجات اين خاندانند خود ايشان فرمودند پس اين خاندان را رها نكنيد اينجا سردي گرمي دارد بايد در سردي بيشتر فشار آوريد: «چو معشوق ناز نمايد شما نياز كنيد » آن وقت يك جرقه ديگر به شما مي زند اما اگر سرد شدي و دوري گرفتي كم كم دور دور مي شوي و از ولايت كنده مي شوي كار نكنيد از ولايت كنده شويد يك جهش كنيد شايد جرقه اي بخوريد پيامبر ( ص ) فرمودند: علي ( ع ) نفس من است اين چه نفسي بوده است؟ اين با آن فرق دارد اين نفس مطمئنه است يعني او من است و من اويم او نفس من است من هم نفس اويم يعني وقتي كه او تفكر وحي كه نازل مي شود فرقي نمي كند:
نشنيده زمصطفي تأويل گشته مكشوف بر دلش تنزيل
سرقرآن نخوانده بود به دل علم دو جهان وراشده حاصل
نفس نفس كشندة تنزيل جان جانش چشندة تأويل
( سنايي )
آينه دور و است عقل كه كل پيغمبر ( ص ) است و علي ( ع ) عشق كل است:
عشق را بحر بود و دل راكان شرع را ديده بود و دين را جان
( سنايي )
فهرست برخی ازمطالب:
32_1583383258_38399_7162_1852.zip0.03 MB |